معمولا فقر را ریشه آسیبهای اجتماعی میدانند. در این نوشته از فقر و آسیبهای اجتماعی و رابطه آنها و اینکه فقر بیش از آن که علت آسیب باشد، تشدید کننده آن است، خواهیم گفت.
فقر مادر آسیبها نیست
فقر را ریشه و اساس بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، فرار دختران و پسران، بیماریهای روحی و روانی، خشونت، پرخاشگری، محرومیت از تحصیل و آموزش و … میدانند. و یکی از اصلیترین راههای مبارزه با این آسیبها و مسائل را ریشهکنی فقر و افزایش و بهبود رفاه جامعه تعریف میکنند. چنانکه از فقر به عنوان «مادر آسیبها» یاد میکنند.
اگرچه فقر تشدید کننده بسیاری از مشکلات اجتماعی و آسیبها است. با اینحال آن را یگانه علت و شرط لازم و کافی وقوع آسیب اجتماعی تعریف کردن رویکردی جبرگرایانه و اشتباه است. انواع زیادی از آسیبها و بخش زیادی از جرائمی که در جامعه رخ میدهد در میان گروهها و طبقاتی رخ میدهد که از رفاه نسبی برخوردارند.
این الزامی فرض کردن رابطه مستقیم فقر و آْسیب اجتماعی و جرم به این دیدگاه منجر شده که برخی فقرا را همچون مجرمان بالقوه در نظر میگیرند. حال اینکه چنین نگاهی خود تشدید کننده مشکلاتی همچون گسست انسجام اجتماعی و عدم همبستگی میان گروههای مختلف است. تاکنون هیچ گروه تحقیقاتی در حوزه علوم اجتماعی رابطه مستقیمی میان فقر و انحراف و آسیب اجتماعی پیدا نکردهاند. بلکه چیزی که تاکنون به دست آمده فقط همبستگی میان آنها است.
آسیبهای اجتماعی
از نظر بسیاری از اندیشمندان اجتماعی فقر اگرچه شرط لازم و کافی برای بروز آسیب نیست، اما همانطور که اشاره شد، تشدید کننده وقوع آن است. آسیب اجتماعی ناشی از روابط انسانی است که جامعه را تهدید میکند و تحقق نیازمندیهای و تقاضاهای افراد را مانع میشود.
به عبارت دیگر آسیب وقتی به وجود میآید که اصول انسانی اخلاق، برابری، آزادی و عدالت با توزیع نابرابر درآمدها و منابع جامعه تهدید شود. در نتیجه شکافهای عمیق میان طبقات و گروههای جامعه به وجود میآید.
از یک سو تعداد کمی افراد قرار میگیرند که با کمترین زحمت و به دلیل دسترسی به روابط از بیشترین منابع جامعه برخوردارند. در سوی دیگر بخش بیشتر جامعه قرار دارد که بیشترین زحمت و تلاش برای رشد و توسعه را به دوش دارد اما کمترین بهرهمندی را از نتایج زحمات خود خواهد گرفت.
هرچه فرد در ساختار طبقاتی جایگاه پایینتری داشته باشد، با محدودیت بیشتری برای رسیدن به اهداف و تامین نیازهای خود مواجه است. ضمن آنکه دسترسی نداشتن به منابع آموزشی یا محتوای آموزشی طبقاتی و سلسلهمراتبی خود از دیگر علل آسیبهای اجتماعی است.
پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی
در چنین شرایطی که فقر میتواند زمینه سازی بروز برخی آسیبهای اجتماعی باشد چه باید کرد؟ در واقع راهحل منطقی و اساسی برای پیشگیری از رشد و گسترش آن چیست؟
توزیع عادلانه ثروت جامعه و افزایش سطح رفاه تمامی افراد جامعه و نه فقط برخی گروهها یکی از نخستین و اصلیترین شیوههای حل بحرانها و آسیبهای اجتماعی است. به عبارت دیگر تشویق به زندگی اخلاقی یا رعایت هنجاری جامعه بدون ایجاد برابری و عدالت نتیجهای نه تنها نخواهد داشت که شاید حتی نتایج عکس داشته باشد.
به این معنی که تفاوت میان ایجاد نیازهای روزافزون و ترویج باور فکری وجود برابری بدون اینکه در واقعیت شرایط برابر مهیا باشد، هم زمینه بروز آسیب اجتماعی و هم سرخوردگی فردی است.
برای خواندن مقالههای بیشتر، مشترک آگاپه شوید و ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
نظرات