به نقل از کارشناس امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی، در ایران آمار دقیقی از تعداد کودکان کار که در بخشهای مختلف کار میکنند در دسترس نیست.
۲۲ خردادماه “روز جهانی مبارزه با کار کودکان کار” است. کودک کار به کودکانی اطلاق می شود که به یکی از اشکال کار «سبک/ سخت» و «داوطلبانه/ اجباری» جهت کسب درآمد و نه کسب توانمندی اشتغال دارد. منظور از “کار کودک” درگیر نمودن کودکان در آن دسته از فعالیتهای اقتصادی است که مانع تحصیل، آموزش و عدم برخورداری آنان از امکانات اولیه ی رشد فردی و اجتماعیشان میگردد و با آسیب و بهره کشی همراه است. از سال ۲۰۰۲ سازمان بین المللی کار اقداماتی در زمینه مبارزه با کار کودک را آغاز کرده است.
در جهان ۲۵۰ میلیون کودک کار وجود دارد که در خیابان کار میکنند اما درخانه زندگی میکنند و نانآور خانه هستند. طبق آمار سازمان جهانی کار ۱۲۰ میلیون نفر از ۲۵۰ میلیون کودک کار، وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند و ۱۳۰ میلیون کودک دیگر به صورت پاره وقت کار میکنند که اغلب آنها پسر هستند.
زمانی که بیش از ۸۰ درصد کودکان به دلیل فقر کار میکنند و یا درصد قابل توجهی از آنها کودکانی هستند که خانوادههای نابسامان و پدر و مادر معتاد دارند، چگونه میشود بدون اینکه در حوزههای مذکور کاری کرد کودک کار در خیابان را مدیریت کرد؟ تا زمانی که این افراد به موقع شناسایی و حمایت نشوند، نه تنها نمیتوانیم امیدی به بهبود وضعیت کودکان داشته باشیم. حتی باید منتظر افزایش کودکان کار، این فرشتگان معصوم و بی گناه در خیابان ها باشیم.
نقش سازمان بینالمللی کار در مقابله با کار کودکان
اقدام سازمان بینالمللی کار در مورد مقابله با کار کودکان طی چهار دهه اخیر گسترش زیادی داشته و پیشرفتهای مهمی از زمان انتشار اولین گزارش جهانی درباره این موضوع حاصل شده است. با این وجود چالش اصلی سازمان بینالمللی کار، نحوه تعامل با نظامهای ملی و حمایت از آنها برای مقابله با کار کودک و محو قطعی آن در جهان است.
سازمان بینالمللی کار اقدامات متفاوتی ازجمله مهمترین آنها تلاش برای تصویب جهانی کنوانسیونهای این سازمان در زمینه کار کودک، تضمین تمرکز جدید بر راهبردها و برنامههای ملی برای ارتقای رویکردی جامع در زمینه اصول و حقوق مبنایی کار، توسعه زمینههای مبارزه با عوامل ریشهای کار کودکان، تثبیت حداقل سن پذیرش برای استخدام و تعیین سن آموزش اجباری، توسعه امنیت و سلامت محیط کار برای همه کارگران با لحاظ اقدامات حفاظتی ویژه برای کودکان در سنین میان حداقل سن استخدام و سن ۱۸ سال و ارائه فهرست جامعی از کارهای خطرناک کودکان، ارتقا و توسعه عملکرد نهادها و مکانیزمهای نظارتی (مانند دادگاهها، ادارات پلیس و غیره) بر اعمال مؤثر حقوق مبنایی در محیط کار از جمله حمایت علیه کار کودک، توسعه مستمر مشارکت راهبردی و فعال در سطوح بینالمللی، ملی و محلی و ارتقای جنبش جهانی علیه کار کودک، توسعه و انتقال رویههای مطلوب که واجد نتایج پایدار بودهاند.
در ادامه از عواملی که یک کودک را مجبور به کارکردن می کند، می توان اشاره داشت به؛ فقر معیشتی، بدسرپرستی، اعتیاد والدین، طلاق والدین، عدم عاطفه و محبت والدین به فرزندان، ناتوانی اقتصادی سرپرست خانواده، خشونت و بدرفتاری در خانوادها، زندگی در محله های ناسالم و ناامن، فقدان الگوهای تربیتی درست درخانواده و مدرسه، شیوع بالای بیکاری و مشاغل کمدرآمد، پایین بودن سواد والدین و هزاران مورد دیگر می تواند عامل اولیه و موثر باشد. البته نوع شغل پدر خانواده از جمله کارگری و مشاغلی مانند دست فروشی و جمعآوری ضایعات، باربری، تکدی گری، دزدی، خرید و فروش مواد مخدر و… عدم نظارت از سوی دستگاهای مربوطه در بروز این پدیده خیلی تاثیرگذار است.
وضعیت کودکان کار در ایران چگونه است؟
ایران نیز از کودکان کار مستثنی نیست این کودکان به دلیل سنکم و عدم نظارت دستگاهها در بسیاری از موارد استثمار شده و بر اساس ارزش واقعی کار خود حقوق دریافت نمیکنند. در ایران آمار دقیقی از تعداد کودکانی که در بخش های مختلف کار می کنند در دسترس نیست. برخی از کودکان کار ثابت و به صورت تمام وقت کار می کنند و متاسفانه برخی دیگر به عنوان کارگر فصلی در کوره پز خانه های آجر پزی و قالی بافی ها مشغول کار هستند. در مجموع ۸۰ درصد کودکان خیابانی، کودکان کار هستند که بخاطر فقر اقتصادی، مجبور به کار در خیابان ها هستند.
از آسیب هایی که کودکان کار را تهدید می کند می توان به بازماندگی از تحصیل، سوء تغذیه، محرومیت از دوران شیرین کودکی و بازی های کودکانه، آلوده شدن کودکان به ویروس اچ آی وی، اعتیاد، افسردگی، خودزنی، خودکشی، آزارهای جنسی، بیماریهای پوستی، جسمی، گوارشی و … اشاره کرد. درکنار این موارد، آزارهای روحی و روانی و شرایط مربوط به سلامت روان شان مطرح است که میتواند مانند سایر ابعاد بسیار نگرانکننده باشد. ترس و ناامنی که در درونشان رشد می کند، خشونتی که بر آنها وارد میشود و ناسازگاری که ممکن است به دلیل شرایط کار در خیابان داشته باشند و نوع برخوردی که مردم با آنها دارند. همچنین محدودیتهایی که برای دسترسی به خدمات عمومی از جمله آموزش، بهداشت و درمان و حمایتهای اجتماعی دارند، متاسفانه زمینهای را فراهم کرده که این گروه از کودکان باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
نظرات