آکادمی آگاپهآموزش آگاپه

طردشدگی اجتماعی چیست؟

0
Team of people in a circle one standing out in red

شاید این روزها کلمه‌ی «مرطدان اجتماعی، طردشدگی» را بیشتر از قبل از شنیده باشید، گروه‌هایی که به واسطه‌ قومیت، جنسیت، مذهب و مهمتر از همه به حکم اقتصاد و حاشیه‌نشینی از متن جامعه حذف می‌شوند و به حاشیه می‌روند و به نوعی از زیست جامعه طرد می‌شوند.

این موضوع ممکن است در جوامع مختلف به واسطه‌ مسائل مختلف رخ دهد اما چه بر سر جامعه‌ای می‌آید که در آن «طرد اجتماعی» پررنگ شده باشد و دایره‌ مورد قبول و در متن کوچکتر و به حاشیه‌راندگان و مرطدان بیشتر شده باشند؟ چه بر سر فردی می‌آید که دچار طرد شده است؟

طردشدگی، افسردگی، اضطراب و مرحله پیشابحران

طرد اجتماعی مهم است اما احساس طرد از خود طرد مهم‌تر است. بسیاری از موارد وقتی ما در مورد طرد اجتماعی صحبت می‌کنیم بیشتر از اینکه خود طرد کار کند احساس طردشدگی است که فرد را دچار مسائل و مشکلات می‌کند. وقتی کسی چنین حسی می‌کند احساس تعلق جمعی را از فرد می‌گیرد. انسان با هویت‌هایش زنده است وقتی ما در مورد چیستی یک شخص صحبت می‌کنیم در مورد هویت او حرف می‌زنیم، ما انواع هویت داریم، هویت فردی، قومی، زبانی، اجتماعی، ملی، مذهبی، جنسی و جنسیتی و خیلی هویت‌های دیگر داریم. وقتی بخشی از این هویت‌ها در فرد درست شکل نمی‌گیرد و حس می‌کند نمی‌تواند خود را درست تعریف کند که بیشتر ناشی از طردشدگی است، طبیعتا انواع و اقسام اختلالات روانی سراغ او می‌آید، مطالعات نشان می‌دهد که مهمترین اختلالاتی که سراغ افرادی که یا دچار طرد هستند یا احساس طرد دارند، می‌آید افسردگی، اضطراب بالا، وسواس، کم شدن اعتماد به نفس است. چیزی که خیلی رایج و شایع است احساس بی‌هویتی است.

خشم و پرخاش به صورت مستقیم به سراغ فرد نمی‌آید ولی با واسطه می‌آید، یعنی اگر فرد افسرده یا مضطرب باشد خیلی سریع ممکن است این اضطراب را تبدیل به پرخاش کند. این پرخاش‌ها بیشتر فردی هستند اما وقتی زنجیر می‌شوند تبدیل به پرخاش‌های جمعی و اجتماعی می‌شوند. همه‌ی این محصولاتی که خروجی این موضوع هستند دست به دست هم دهند شرایطی را فراهم می‌کنند که در فرد شکنندگی بسیار زیادی ایجاد می‌کند و او را به سمت انواع بیماری‌های روانی سوق می‌دهد ولی وقتی در یک جامعه زنجیره شد و زیاد شد، اولین جایی را که نشانه می‌گیرد، انسجام اجتماعی است. یعنی انسجام اجتماعی و به هم چسبندگی اجتماعی که نیاز است یک جامعه داشته باشد تا بتواند سرپا باشد و در مقابل تهدیدات مقاومت کند، با این طردهای کوچک و ریز ریز -مانند قطره قطره‌ی آب که پای دیوار ریخته شود و اول اتفاقی نمی‌افتد بعد کم کم ترک می‌زند و بعد دیوار می‌ریزد – ممکن است کیان یک جامعه را از هم بپاشد.

بنابراین مقوله‌ی طرد اجتماعی (طردشدگی) صرفا یک پدیده‌ی فردی نیست و یک امر اجتماعی است. طرد نتیجه‌ی تنازعات، تعارضات، مناقشات و منازعات درون یک جامعه است. برای مثال جامعه‌ی ما مناقشه‌ی قومی، مناقشه‌ی مذهبی، مناقشه‌ی زبانی، مناقشه‌ی میان‌نسلی، مناقشه‌ی جنسی و جنسیتی و مناقشه‌ی اقتصادی دارد؛ یعنی تفاوت بین قشر فقیر و متوسط و مرفه جامعه. اینها همه احساس طرد را در فرد تشدید می‌کند. اینها لازم و ملزوم و هم هستند یعنی از یک طرف طرد باعث می‌شود مناقشات و گسل‌ها روز به روز ببیشتر دهان باز کند و از طرفی با باز شدن این گسل‌ها در درون جامعه متاسفانه میزان طرد هم افزایش پیدا می‌کند.

طرد اجتماعی برای مسئولین و کسانی که در سطح جامعه کارگزار و برنامه‌ریز هستند چندان مقوله‌ی شناخته‌شده‌ای نیست و آن را خیلی جدی نمی‌گیرند. ما باید اول نظر اینها را جلب کنیم که این پدیده خیلی مهم است و دوم اینکه باید برنامه‌ریزی داشته باشیم که بتوانیم هرچه بیشتر کمک کنیم که این گسل‌ها هم کمتر شود و هم دها‌نه‌‌ی آنها کوچکتر شود که در ادامه جامعه دچار پارچه پارچه شدن نشود.

طرد اجتماعی در چه موضوعی ریشه دارد؟

گاهی طرد اجتماعی ریشه‌ی اقتصادی دارد، گاهی هم ریشه‌ای از رعایت هنجارها و ارزش‌های اجتماعی دارد. برای مثال در جامعه‌ی عشایری آنقدر ارزش‌های اجتماعی غالب است و اجتماع بر فرد تسلط دارد که اگر فردی خلاف ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی رفتار کند به شدت طرد می‌شود. در جوامع سنتی که ارزش‌های اجتماعی حکمیت دارند، پیروی نکردن از آن ارزش‌ها باعث طرد اجتماعی می‌شود. وقتی جامعه خیلی اخلاقی است پیروی نکردن از اخلاق اجتماعی طرد اجتماعی در پی دارد. برای مثال کسی که دچار بزهکاری می‌شود، اگر بزهکاری در یک جامعه بسیار ارزش منفی داشته باشد و به آن نگاه منفی شود و اخلاق اجتماعی در آن بسیار حکمیت داشته باشد این شخص طرد می‌شود ولی در یک جامعه‌‌ای که دزدی زیاد باشد یا به عبارتی فراوانی رفتار خلاف اخلاق اجتماعی وجود داشته باشد دیگر این عمل خیلی بد تلقی نمی‌شود و انگار همه پذیرفته‌اند بنابراین باید ریشه‌های طرد اجتماعی بررسی شود.

در جامعه‌ ابتدایی تنوع گروه‌ها اندک است، هرچقدر جامعه وسعت پیدا می‌کند گروه‌های متعدد اجتماعی در آن به وجود می‌آیند، گروه‌های متعدد دچار سبک زندگی مختلفی هستند؛ زبان، دین، بینش مختلف دارند. این تعدد و تکثر اگر پذیرفته شود اتفاقا جامعه رو به تعالی است. تنوع و تکثر پذیرفته شده همیشه منجر به رشد می‌شود ولی تنوع و تکثری که محور و اعتبار آن بر مرکزیت باشد و غالب باشد و بقیه‌ی گروه‌ها، بینش‌ها، آداب و سنن و رفتارهای اجتماعی اعتبار نداشته باشند، طرد اجتماعی صورت می‌گیرد که همیشه واکنش آن منفی است.

وقتی در یک جامعه شکاف طبقاتی خیلی زیاد می‌شود و افراد کمی پول زیاد دارند، امکانات و فرصت‌های دسترسی برای عده‌ای بسیار زیاد است و برای یک عده خیلی کم است، خود به خود این فرد در انزوا و حاشیه قرار می‌گیرد. حالا اگر جامعه‌ی خود را بررسی کنیم همه‌ی اینها دارد اتفاق می‌افتد، یعنی جامعه‌ی ما درحال دگرگونی در بی‌هنجاری است، هنجارهای قبلی خیلی تسلط ندارند مثلا دروغ خیلی بد است اما زیاد دروغ می‌گوییم بنابراین هنجار دروغ نگفتن خیلی رعایت نمی‌شود، بی‌هنجاری است. این یک تحول در حال اقتصادی است که تغییر اجتماعی در آن خیلی سریع اتفاق می‌افتد. در شرایطی که تغییر اجتماعی در هر قسمتی از این مسائل زیاد باشد طرد اجتماعی خیلی اتفاق می‌افتد و جامعه دچار آسیب‌های اجتماعی زیادی می‌شود.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: ۱ میانگین: ۱]

آموزش رایگان، همه لایق آموزش هستند

مقاله قبلی

خشونت علیه زنان و عملکرد موسسات خیریه

مقاله بعدی

شما همچنین ممکن است دوست داشته باشید

نظرات

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر در آکادمی آگاپه