در هر جامعهای در زمانهای مختلف و به دلایل شرایط گوناگون افرادی هستند که به کمک دیگران برای ادامه زندگی خود نیاز دارند. تا کنون بیشتر این کمکها از سمت سازمانها و نهادهای مردمی و خیریه در سراسر دنیا صورتگرفته است. اما یکی از انتقاداتی که به روشهای مرسوم در رابطه با کمک به افراد نیازمند مطرح میشود این موضوع است که بسیاری از کمکها موقتی است و مشکل افراد را بهصورت کوتاهمدت حل میکند و مشکلات ریشهای هم چنان باقی میمانند. از طرفی کمک بلاعوض به افراد میتواند باعث شود برخی از افراد به تنبلی گرایش پیدا کنند و برای کسب درآمد و یافتن شغل تلاش زیادی نکنند. وجود این مسائل باعث طرح و اجرای آن برای حل این موارد شده است بدین صورت که با تغییر برخی از فرآیندها، زمینه برای توانمندسازی افراد نیازمند برای کسب درآمد فراهم شود.
تاریخچه کارآفرینی اجتماعی
از اواخر دهه ۱۹۹۰ بروز تغییرات معنا دار و اساسی در سناریوهای سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی کشورها موجب شده است سیاستگذاران، شهروندان آگاه و نیز قشرهای محروم جامعه برای یافتن راهحلهای نوآورانه و پایدار در راستای کاهش فقر و مسائل مرتبط به آن که از دلایل اصلی بیعدالتی و توزیع نابرابر ثروت در جهاناند، به سمت کارآفرینی اجتماعی روی آورند؛ بنابراین امروزه کارآفرینی اجتماعی به موضوعی جذاب در توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشورها و مطالعات مربوط به کارآفرینی تبدیل شده است. این مفهوم در تلاشهای موفقیتآمیز برخی از کشورها در زمینههای مختلفی مانند: بهداشت، آموزش و فرهنگ مشاهده میشود. کارآفرینی اجتماعی در برنامهریزیهای اقتصادی، بازارهای تجاری، گفتمانهای دانشگاهی، سیاستگذاریهای تجاری و خطمشی گذارهای عمومی گسترشیافته است و به دنبال ایجاد تغییرات سیستماتیک با تاثیرگذاری بر رفتارهای اجتماعی در مقیاس جهانی است.
تعاریف و مفاهیم مرتبط با کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی را میتوان ارائه راهحلهای نوآورانه برای حل مسائل اجتماعی حل نشده بهمنظور بهبود زندگی فردی و اجتماعی و افزایش بهزیستی و رفاه اجتماعی تعریف کرد. شاید بتوان گفت کارآفرینی اجتماعی فرایندی پویاست که از طریق آن انواع خاصی از افراد که مستحق و شایسته نام کارآفرینان اجتماعیاند به ایجاد و توسعه سازمانهایی اقدام میکنند که میتوان این سازمانها را بهصورت بنگاههای اجتماعی تعریف کرد. از نظر بازیگران جامعه مدنی، این محرکی برای تغییر در سیستمهای اجتماعی، فضایی برای توسعه مشارکتهای جمعی یا مدلی برای تحول و توانمندسازی سیاسی است. مأموریت کارآفرینی اجتماعی معطوف به خلق ارزشهای اجتماعی است. درنتیجه، ارزشآفرینی و کسب ارزشهای اجتماعی میتواند برای تحقق کارآفرینی اجتماعی ایجاد انگیزه کند. شکلگیری و توسعه کارآفرینی اجتماعی مستلزم حمایت بخش دولتی، خصوصی، نهادهای مالی، بنیادها و خیریهها و دانشگاهها است.
یکی از مدلها در رابطه با کارآفرینی اجتماعی مدل ویراواردنا و مور است که باهدف دستیابی به مأموریتهای اجتماعی و حل مسائل اجتماعی ارائه شده است و دارای هفت متغیر، پویایی محیطی، نوآوری، آینده مداری، مدیریت ریسک، پایداری، مأموریت اجتماعی و شناسایی و شکار فرصت است. از نظر آنان، کارآفرینی اجتماعی تحت سه بعد نوآوری، آینده مداری و مدیریت ریسک یک مدل چندبعدی را شکل میدهد.
تعریف و نقش کارآفرین اجتماعی
تاکنون توافق خاصی برای تعریف کارآفرینی اجتماعی وجود نداشته است، چرا که به بسیاری از رشتهها، زمینهها و سازمانها مرتبط میشود. کارآفرینی اجتماعی شامل گستره ای از انواع مشاغل و زمینههای حرفه ای است و در بخشهای انتفاعی و غیر انتفاعی ورود کرده است. تمرکز ما در این متن بر روی فعالیت های غیر انتفاعی کارآفرینان اجتماعی است.
یک کارآفرین اجتماعی فردی است که انگیزه اجتماعی برای ایجاد ارزشهای اجتماعی بهتر نسبت به رقبای خود دارد که به نشاندادن و بروز رفتارهای کارآفرینانه منجر میشود و هدف او تحول اجتماعی است. بهطورکلی میتوان گفت که یکی از هداف کارآفرینان اجتماعی انگیزه دادن برای فعالیتهای غیرانتفاعی، کسب ارزشهای اجتماعی و ارائه خدمات داوطلبانه به مردم و نیازمندان است. تجربه نشان داده است که رابطه بسیار نزدیکی بین حس نوعدوستی و بشردوستانه، فرهنگ ایثار و ازخودگذشتگی، اعتقادات دینی و شکلگیری کارآفرینی اجتماعی در جامعه وجود دارد.
علاوه بر این، هرگاه در جامعه به دلایل مختلف از جمله بروز فقر، زلزله، سیل، جنگ یا سایر حوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی نیازهای اجتماعی جدیدی ایجاد میشود، کارآفرینان اجتماعی پا به عرصه خدماترسانی میگذارند و با استفاده از فرصتهای اجتماعی به تأمین منابع لازم جهت کمک به گروههای حادثهدیده و نیازمند اقدام میکنند.
کارآفرینان اجتماعی، به روشهای ذیل نقش عوامل تغییر را در بخشهای اجتماعی ایفا میکنند:
– پذیرش و اتخاذ یک هدف برای خلق و حفظ ارزشهای اجتماعی
– شناسایی و شکار فرصتهای جدید برای دستیابی به هدف
– مشارکت در فرایند نوآوری و یادگیری مستمر
– عملکرد جسورانه بدون توجه به محدودیت منابع موجود
– نشاندادن حس مسئولیتپذیری و پاسخگویی
نقش سازمانهای اجتماعی
با توجه به تعریف ارائه شده، کارآفرینی اجتماعی به شدت به کارآفرینی سازمانی وابسته است. سازمانهای اجتماعی باید با استفاده از مفهوم کارآفرینی تحولی در ساختار سنتی خود به وجود آورند و با استفاده از مفاهیم و الگوهای کارآفرینی اجتماعی، خدماتی با کارایی بیشتر و اثربخشی بالاتر به جامعه هدف خود ارائه کنند. سازمانی که در زمینه کارآفرینی فعالیت دارد باید برای پاسخگویی به نیاز جامعه و تغییرات محیط، ساختاری چابک داشته باشد تا بتواند از طریق نوآوری و آینده گرایی در ایجاد کارآفرینی اجتماعی نقشی مؤثر داشته باشد. فرهنگ خوداتکایی، اعتمادبهنفس بالا، سختکوشی، داشتن هدف و چشمانداز، آینده گرایی، آیندهپژوهی، داشتن انگیزه و روحیه در کار، بسترساز است.
در موسسات خیریه و نیکوکاری
تاکنون در بیشتر موارد مؤسسات اجتماعی و غیرانتفاعی سنتی با تاسیس انجمنهای خیریه و سازمانهای داوطلبانه درصدد تحقق نیازها و مأموریتهای اجتماعی بودهاند. در حوزه حمایتهای اجتماعی تاکنون سیاستهای مختلفی تدوین و اجرا شده است که بسیاری از آنها ماهیت حمایت مالی و پرداختهای نقدی به گروههای نیازمند اجتماعی داشته است. با توجه به ناکامی سیاستهای حمایتی و محدودیتها و مشکلات آن در تأمین منابع مالی مورد نیاز، در حال حاضر در برخی موارد سیاستهای حمایتی از حمایتهای مالی و اقتصادی محض به سمت حمایتهای توانمندسازی تغییر رویکرد داده است. حمایتهای توانمند ساز نیازمند سیاستهای توانمند ساز است که باید بیشتر از قبل مورد توجه فعالان عرصه اجتماعی و بهخصوص تصمیمگیران مؤسسات خیریه قرار بگیرد. سیاستهای توانمندسازی مانند آموزش مهارت به افراد نیازمند، تسهیل ورود آنها به بازار کار و هم چنین کمک به گسترش بازار محصول و یا خدمات تولیدی این افراد است که میتواند به کاهش فقر این افراد کمک کند و همچنین با افزایش اعتمادبهنفس و عزتنفس این افراد اثرات بسیار خوبی از لحاظ سلامت جسمی و روانی داشته باشد و هم چنین کنارهگیری این گروه از جامعه را کاهش میدهد.
منبع: زارع رضا، صفری دشتکی محمد، طراحی و تبیین مدل پارادایمی کارآفرینی اجتماعی با رویکرد توانمند سازی زنان سرپرست خانوار، زن در توسعه و سیاست،دوره ۱۷، شماره ۱،بهار ۹۸ ص ۱۴۷-۱۷۱
نظرات