اخباراخبار جهان

کاهش امید اجتماعی و افزایش گسست اجتماعی و خودکشی در ایران

0

یک جامعه‌شناس در گفت و گو با رسانه‌ها از کاهش امید اجتماعی در ایران و افزایش خودکشی در پی گسست اجتماعی و بدتر شدن اوضاع اجتماعی گفت.

به گزارش آگاپه و به نقل از خبرآنلاین در گفت‌وگو با احمد بخارایی، جامعه شناس، هر سال ۵ درصد به آمار اقدام به خودکشی اضافه می‌شود.

احمد بخارایی معتقد است پدیده‌هایی همچون پشت بام خوابی، گورخوابی، اتوبوس خوابی و زندگی اشتراکی چندین خانواده در یک خانه و افزایش مراجعه به مراکز نگهداری و موارد از این دست که هر روزه از رسانه‌ها منتشر می‌شود، آسیب‌هایی هستند که در سال‌های اخیر رو به افزایش بوده‌اند.

این جامعه شناس معتقد است این‌ها نشانه‌هایی از فقیر شدن جامعه به‌خصوص طبقه متوسط است که دارد روز به روز نحیف‌تر می‌شود.

در سال‌های اخیر مواردی مانند اجاره کردن پشت‌بام‌ها، مغازه‌ها و حتی اجاره کردن یک خانه توسط دو خانواده برای زندگی کردن دیده و شنیده می‌شود، درکنار این موارد مراجعه خانوادگی به مراکز افراد بی‌سرپناه و اتوبوس‌خوابی هم هست، به ما بگویید این افراد کدام گروه از جامعه هستند؟

این‌ها پدیدارهایی هستند که ما به چشم آن‌ها را می‌بینیم، تمام این پدیدارها یک جنبه پنهانی دارند، مانند چهره‌ی زرد انسان، این چهره‌ی زرد مانند یک نشانه است و حکایت از وضع نابسامان در بدن انسان دارد. این‌که این‌ گروه‌ها چه‌کسانی باشند در مرحله اول باید گفت این‌ها گروه‌های نیازمند هستند. فقر و بیکاری و درآمد ناکافی از جمله پدیده‌ها یا همان جنبه‌های پنهانی هستند که موجب رخ‌نمایی پدیدارهایی می‌شوند که امروز در قالب اقامت چند خانواده در یک خانه یا پشت‌بام خوابی در نظر شما آمده یا خیلی مسائل دیگر در جامعه که حتی فرد را مجبور به ارتکاب جرم مانند سرقت می‌کند تا بتواند ادامه حیات دهد، می‌خواهم بگویم در جامعه ما مسایل و جرائم و هنجارشکنی‌ها یک رابطه معنادار و به هم پیوسته‌ای دارند.

می‌شود این گروه‌های نیازمند را عینی‌تر مشخص کنید؟

طیف گسترده‌ای دارند، یا مهاجران روستا به شهر هستند یا کارگران فصلی یا حتی در شهرهای بزرگ همان مردان متاهلی که به‌خاطر فشارهای اقتصادی، خانواده خود را ترک کرده‌اند، گروهی از این‌ها مهاجران از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ هستند، بخشی دیگر می‌توانند همان کسانی باشند که دیروز در طبقه متوسط و در دهک‌های ۴ تا ۷ تعریف می‌شدند اما امروز در دهک‌های پایین یعنی در دهک‌های ۱ تا ۳ ته‌نشین شده‌اند، اما مشخصه همه آن‌ها فقر است. ببینید ما با مجموعه‌ای از نمودها در جامعه مواجه هستیم، مورد نظر شما در کنار سایر موارد حلقه‌های بهم پیوسته هستند.

سایر حلقه‌ها کدامند؟

حلقه دیگر این زنجیره همین حکایت آمار طلاق است که مثلا در یک استان یعنی استان البرز حدود ۶۰ درصد ازدواج‌ها به طلاق می‌انجامد. در طلاق هم سویه‌های فقر دیده می‌شود، وقتی بحث فقر مطرح می‌شود یعنی قبل از آن بیکاری وجود دارد، اما مغزهای خشک مدیریتی و سیاست‌گذاری در سطح کلان که تا نوک بینی خودشان را هم به‌سختی می‌بینند وضعیت را در حلقه باطل و معیوب قرار داده‌اند، آن‌ها مثلاً می‌خواهند شغل ایجاد کنند بدتر می‌زنند آب را نابود می‌کنند، همین ارومیه را در نظر بگیرید، وسعت زمین‌های کشاورزی اطراف دریاچه را از ۳۲۰ هزار هکتار به ۶۸۰ هزار هکتار افزایش دادند، چون می‌خواستند ۲۰۰ هزار شغل ایجاد کنند و مثلا هندوانه تولید شود، اما نتیجه آن چه شد، دریاچه ارومیه را خشک کردند و مردم آن منطقه را آواره، بنابراین در یک حلقه معیوب به‌نام اشتغال‌زایی با پشت‌پرده‌ی تبعیض‌ و وجود فرصت‌های ویژه برای افراد خاص، نه تنها به طور ریشه‌ای مشکل بیکاری را حل نکردند بلکه به افزایش مهاجرت درونی هم دامن زدند.

 مهاجرت‌ها علاوه بر آوارگی و سردرگمی، شغل‌های کاذب را به دنبال دارد. شما در مترو و قطارها شاهد دستفروشان هستید، در هر قطاری، زن، مرد، کودک، پیر، مشغول دستفروشی هستند و با چند کالای دم‌دستی مثل مسواک و جوراب و خودکار و غیره خسته و درمانده و نالان التماس می‌کنند تا مسافران کالایی بخرند و واقعا چقدر درآمد دارند؟ این‌ها فاجعه است، این دقیقاً شبیه همان موضوع مورد نظر شما است که اول مطرح کردید، یعنی اقامت چند خانواده در یک خانه یا در پشت بام‌ها، چیز جدا و مستقلی نیست، همه این‌ها مانند دانه‌های تسبیح هستند که با رشته فقر بهم متصل شده‌اند. حتی همین داستان خشک شدن تالاب گاو خونی یا از دست دادن ۸ میلیون هکتار از رویش‌گاه‌های جنگلی، همه ناشی از همان سوءمدیریت است که می‌خواهد یک صنعت را برای خودی‌ها و باندهای مافیایی تضمین و سودآور کند اما با انتقال آب یا با اعطای مجوزها، منابع آبی و جنگلی را نابود می‌کنند.

این فجایع به هم پیوسته و در هم تنیده‌اند که ریشه‌ و منشا و سرچشمه‌اش در تبعیضات نهادینه شده در ساختار حقوقی و در قانون اساسی است که بر اساس آن عده‌ای ارجح شمرده شدند و باب تفسیر گشوده شده و نظام کاستی و طبقه‌بندی شده نهادینه شده‌است. از طرفی با وجود این تورم بالا که نزدیک به ۵۰ درصد است خانواده‌ها را گرفتار فقر می‌کند، امروز خانواده‌ها دارند فقیرتر می‌شوند چراکه تورم سیر صعودی دارد، امسال پیش‌بینی می‌شود از مرز ۵۰ درصد عبور کند، فروش نفت در شرایط تحریم که موجب تقویت دلال‌سالاری و تبعیض‌محوری و دزدپروری شده اجازه نمی‌دهد دولت به راحتی بتواند بودجه سال ۱۴۰۱ را از محل فروش نفت، گاز و صادرات تامین کند بنابراین مالیات‌ها و قیمت کالاها افزایش پیدا می‌کند.

حالا بگویید این وضعیت چه آسیبی دارد؟

در این وضعیت شما دیگر مشارکت اجتماعی و مشارکت سیاسی به‌عنوان بخشی از سرمایه اجتماعی را نمی‌بینید، طی ۳ سال گذشته دو تا انتخابات در مجلس و ریاست‌جمهوری داشتیم، برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی میزان مشارکت‌ها رفت زیر ۵۰ درصد. طبق آمار رسمی در انتخابات مجلس حدود ۴۲ درصد و در انتخابات ریاست جمهوری حدود ۴۷ درصد مشارکت بود، حالا بگذریم که در پایتخت ۲۹ نماینده از ۳۰ نماینده حدود ۷ درصد رأی واجدین اعطای رآی را به خود اختصاص دادند و این یک پدیده ویژه و فاجعه بار است. درخصوص مشارکت اجتماعی می‌شود به فعالیت سازمان‌های مردم نهاد (NGO) اشاره کرد، الان چه تعداد NGO فعال داریم؟ به این سازمان‌ها به چشم امنیتی نگاه می‌شود مثل آن اتفاقاتی که برای جمعیت امام علی(ع) افتاد که منحلش کردند.

درخصوص اعتماد اجتماعی به عنوان بخشی از سرمایه اجتماعی چطور؟

اعتماد اجتماعی مثل چسب اجتماعی است که اعضای جامعه را به هم متصل و هم‌دل می‌کند، اما در ایران به شدت ضعیف است، اگر اعتماد اجتماعی وجود می‌داشت که ما شاهد این همه خودکشی نبودیم، از سال ۱۳۸۹ تا الان هر سال ۵ درصد به آمار اقدام به خودکشی اضافه شده است یعنی طی ۱۱ سال حدود ۶۰ درصد به آمار اقدام به خودکشی‌ها اضافه شده و سیر صعودی زیادی داشته، جامعه‌ای که اعضایش مجبور می‌شوند برای ادامه حیات یا برای کسب پایگاه اجتماعی-اقتصادی هم‌گون با آنچه در جریان است دست به ارتکاب کارهای خلافی بزنند خودشان قربانی هستند، اما از سوی قانون مجرم شناخته می‌شوند که در اصل بی‌گناهند. این هم نشانه دیگری ازگسست اجتماعی است.

منظورتان از گسست اجتماعی چیست؟

اجازه بدهید این‌طور بگویم، «امید اجتماعی» خمیرمایه همه چیز هست، کسی‌که امید داشته باشد وارد میدان مشارکت می‌شود، توجه امید هم به سمت آینده است، یعنی فرد بتواند فردای بهتری ببیند، خودش را قانع کند از امروز یک گام جلوتر است، آیا آدمی که امید نداشته باشد می‌تواند به دیگران اعتماد کند، می‌تواند مشارکت کند، معلوم است منزوی می‌شود، مشخص است مانند جامعه ما با افزایش استفاده از قرص‌های ضد افسوردگی مواجه می‌شود، معلوم است آن جامعه درگیر اعتیاد می‌شود، اعتیاد جلوه‌ی «از خودبیگانگی اجتماعی» و جدا شدن از جامعه است و الان نبود امید اجتماعی احساس می‌شود. تحقیقی در دانشگاه اصفهان انجام شده بود با رویکرد تفسیری، یعنی می‌خواستند تعریف «امید اجتماعی» را از ذهن مصاحبه شونده‌ها استنتاج کنند، بعد از تحقیق در تعریف امید اجتماعی به هفت مولفه اصلی رسیدند، این هفت مولفه عبارت بودند از: هدف‌گذاری، آرزومندی، مسئولیت‌پذیری، میل به پیشرفت، تلاش‌گری، برنامه‌ریزی و میل به تغییر. در محاسبات آماری متوجه شدند مولفه هفتم یعنی «میل به تغییر» تمام مولفه‌ها را پوشش می‌دهد و بیشترین ضریب اثرگذاری را دارد.

این یعنی این که مهمترین و اصلی‌ترین مولفه «امید اجتماعی» میل به تغییر است، یعنی موافق نبودن با در جا زدن جامعه در فرهنگ، در شاخص‌های اجتماعی، در روند تولید و توزیع در عرصه اقتصاد و در عالم سیاست و ذهن نامنعطف و متصلب سیاست‌گذاران. اگر «میل به تغییر» در یک انسان، پاسخ داده نشود دل‌سردی، نومیدی و انزوا شدت می‌گیرد. بله، مولفه اصلی امید اجتماعی، «میل به تغییر» است که در جامعه ما پاسخ داده ‌نمی‌شود و با آن مقابله می‌شود چرا که سرکوب‌گری در ابعاد گوناگون جریان دارد. در هر جامعه‌ای که «امید اجتماعی» کم رنگ شود در آن جامعه «اعتماد اجتماعی» لاغر می‌شود و نهایتا «سرمایه اجتماعی» رو به آن چنان نزولی خواهد گذاشت که انحطاط و فروپاشی اجتماعی را به دنبال دارد و قابل ترمیم نخواهد بود مانند یک بدنی که با غدد وخیم سرطانی دست و پنجه نرم می‌کند.

 

منبع: http://khabaronline.ir/news/1628481

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: ۰ میانگین: ۰]

امر واجبی که ماهیت انسانی دارد

مقاله قبلی

رتبه پایین ایران در رده‌بندی شادترین کشورهای دنیا

مقاله بعدی

شما همچنین ممکن است دوست داشته باشید

نظرات

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر در اخبار